به گزاش ایكنا از فارس، شهید آیتالله مرتضی مطهری، استاد سخن و درس اخلاق و خطیب برجسته كشورمان در آثار خود نكات متعددی درباره مسائل دینی و احكام و واجبات بیان كردند كه بهمناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان برخی از این مطالب را درباره روح نماز و روزه و همچنین آسیبشناسی روزه ماه رمضان میخوانیم:
اسلام نماز را زنده میخواهد، نماز را با روح میخواهد. روزه هم همینجور است. آیا همین که ما از طلوع صبح تا مغرب چیزی نخوردیم و نیاشامیدیم و دهان خود را بستیم و مبطلات و ممنوعات روزه را عمل کردیم، آیا واقعاً ما روزه گرفتهایم؟ همان روزهای که اسلام گفته است؟ یا اینکه اسلام در اینها معنویتی نهفته است، که اگر ما مقررات و دستورات دیگر اسلامی را رعایت و عمل کنیم، در آخر ماه رمضان با یک روح پاک با یک روح قوی و نیرومند با یک قلب صاف از ماه رمضان خارج میشویم.
«یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ اَلصِّیٰامُ کَمٰا کُتِبَ عَلَی اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (بقره/ ۱۸۳). روزه یک تمرین دینی است که در ماه روح تقوا و روح عبادت ایجاد شود. اسلام نماز و روزه را زنده میخواهد.
باید شب و روز ماه رمضان برای ما با سایر شبها و روزها تفاوت داشته باشد، ولی نه تفاوتی که خودمان به خودمان تحمیل کرده باشیم؛ بلکه تفاوتی که حالمان واقعاً عوض شده و تغییر کرده باشد.
آسیبشناسی روزه ماه رمضان
روزه را نیز همانند نماز نباید استخفاف كرد و سبک شمرد. بعضى روزه را به شكلى مىگیرند (حالا این شوخى است) كه- العیاذ باللَّه- اگر من به جاى خدا بودم اصلًا روزه اینها را قبول نمىكردم.
من افرادى را سراغ دارم كه اینها در ماه رمضان شب تا صبح را نمىخوابند اما نه براى اینكه عبادت كنند، بلكه براى اینكه مدت خوابشان پر نشود؛ تا صبح هى چاى مىخورند و سیگار مىكشند، اول طلوع صبح كه شد نمازشان را مىخوانند و مىخوابند، چنان بیدار مىشوند كه نماز ظهر و عصر را با عجله بخوانند و بعد بنشینند سر سفره افطار.
آخر این چه روزهاى شد؟ آدم شب تا صبح را نخوابد براى اینكه در حال روزه حتماً خواب باشد و رنج روزه را احساس نكند. آیا این استخفاف به روزه نیست؟ به عقیده من مثل فحش دادن به روزه است، یعنى اى روزه، من اینقدر از تو تنفر دارم كه مى خواهم رویت را نبینم.
ما حج بهجا میآوریم ولى به آن استخفاف مىكنیم، روزه مىگیریم و به آن استخفاف مىكنیم، نماز مىخوانیم و به آن استخفاف مىكنیم، اذان مىگوییم و به آن استخفاف مىكنیم.
حالا چطور به اذان استخفاف مىكنیم؟ …خیلى افراد صیت (خوش صوت) هستند و مىتوانند خوب اذان بگویند اما اگر به آنها بگویى آقا برو یک اذان بلند بگو، نمىگوید. چرا؟ چون خیال مىكنند این كسر شأنش است؛ من اینقدر پایین هستم كه مؤذّن باشم.
آقا، باید افتخار كنى كه یك مؤذّن باشى. على بن ابى طالب مؤذّن بود، در همان وقتى كه خلیفه بود هم مؤذّن بود. این استخفاف به اذان است كه یک نفر ننگش بكند كه مؤذّن باشد یا مؤذّن بودن را بسته به شأن اشخاص بداند و بگوید من كه از اعیان و اشراف هستم، از رجال و شخصیتها هستم، من دیگر چرا مؤذّن باشم؟ اینها همه استخفاف است.
منبع: مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (آزادى معنوى)، ج۲۳، ص: ۵۱۴-۵۱۳- با تلخیص و ویرایش جزئی