چکیده:
از شهادت استاد مطهری حدود نیم قرن میگذرد. حیات فکری شهید مطهری تقریبا به دو نیم قرن تقسیم میشود. نیم قرن اولیه دریافت، تنظیم، ارائه و تبلیغ اندیشهٔ پرصلابت و پرثمر ایشان و نیم قرن دوم حضور پر نشاط در عرصهٔ فکری جامعه اسلامی است. پس از انقلاب اندیشمندان و دلسوزان بسیاری به میدان آمدهاند و زحمات ارزشمندی کشیدهاند ولی هنوز وقتی جوانی میخواهد از اندیشهٔ استوار اسلامی و شیعی عطش خود را فروبنشاند و آبی گوارا بر جانش نشیند بازهم ناگزیر هستیم که او را به نوشتههای استاد مطهری که ۶۰ سال پیش تألیف شده ارجاع دهیم. چرا علیرغم مزایای بیشماری که اندیشمندان ما پس از انقلاب پیدا کردهاند و تماس نزدیکی که با نیازهای نوپدید پیدا کردهاند نمیتوانند همچون مطهری، حضوری اثرگذار داشته باشند. در این مقاله در نظر است روش شهید مطهری در جذب و پردازشگری اندیشهٔ اسلامی بازنموده شود (همان که دیگران نتوانستهاند بکار گیرند) تا نشان داده شود چرا شهید مطهری هنوز سرزنده در حلقههای اندیشهورزی ما حضور فعال دارد ولی بسیاری آثار بهروزِ اندیشمندان ما از این قافله بازماندهاند. مسألهٔ محوری، همهجانبه نگری، مواجههٔ فعال با مسائل نوپدید و روش خاص شهید مطهری بوده است که او را اینگونه سرزنده نموده است. بدیهی است روش استاد دال بر پاسخگویی او به همهٔ مسائل نیست و روش اندیشهورزی او نشان میدهد که توقع نابجایی است که بخواهیم از روشنگری او در نیم قرن اولیه، هر پرسش جدیدی را به جواب برسانیم، مگر آنکه روش او را بهکار گیریم و با اسلوب او حضوری فعال در اندیشهورزی پیدا کنیم.
کلید واژهها:
شهید مطهری، روش اندیشه ورزی، مسألهٔ محوری، نیازهای نوپدید.
پرسش و پاسخ: