چکیده:
مطهری یک متفکر دینی عقلگراست. او به جهان با چشم عقل مینگرد و هستی، خدا و انسان را با عقل میشناسد و تفسیر و تبیین میکند. عقلگرایی او از آن جهت به مادیگری منجر نمیشود که هستی شناسی او، که خود بر دلایل و براهین مبتنی است، بسی وسیعتر از عرصهٔ وجود مادی است و معرفتشناسی وی نیز از معرفت شناسی تجربهٔ حسی فراتر میرود.
مطهری در تارخ معارف اسلامی، به عقلگرایی و عقلگرایان ارج مینهد. هم از این روست که فلاسفه را محترم میشمارد و بی آنکه خود معتزلی باشد، کلام معتزلی را بهتر از کلام اشعری میداند و در فقه شیعه نیز پیروزی اصولیها بر اخباریها را دستاوردی بزرگ محسوب میکند. او عدل الهی را هم با براهین الهی تبیین میکند و عدالت اجتماعی را هم از عقل استنباط و استخراج میکند. درست به دلیل همین نگاه عقلی است که سعی میکند «هالهٔ خرافات» را از پیرامون امر قدسی و چهرههای مقدس بزداید.
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران عقلانیت دینی ضرورت بیشتری یافته است، زیرا از یک سو بعضی از دینداران با استفاده از قدرت به دست آمده از حاکمیت دینی، ممکن است خود را از عقلانیت دینی بی نیاز احساس کنند و از سوی دیگر در تقابل «اسلام سیاسی و سکولاریسم» سکولارها اصولاً دین را امری غیر عقلی میشناسند و معرفی میکنند. اهمیت عقلانیت دینی در دوگانهٔ «حکومت دینی و سکولاریسم» به حدی است که میتوان گفت هر کس به همان اندازه که از عقلانیت دینی فاصله گرفته باشد، راه را برای سکولاریسم هموار کرده است.
پرسش و پاسخ: