چکیده:
نويسنده اين مقاله معتقد است، استاد شهيد مطهري در جهت ايجاد يک نظام مطلوب اسلامي تلاش ميکرد و همه نوشتههاي اجتماعي و سياسي او ميتواند شاهد اين اعتقاد باشد. او، بدون ترديد، به دنبال تغييرات ساختاري در جامعه موجود به سمت جامعه مطلوب بود. ولي او يک متفکر انقلابي خشونتگرا نبود که از طريق مبارزات مسلحانه و جنگهاي چريکي براي تحقق جامعه آرماني خود تلاش کند. او اگرچه دوست گروههاي مبارز مسلح همچون فدائيان اسلام و هيأتهاي مؤتلفه اسلامي بود ولي همانگونه که حجتالاسلام والمسلمين انواري در مصاحبهاي گفته است، از فعاليتهاي چريکي و مبارزات مسلحانه حمايت نميکرد و آن را راه درست تحقّق جامعه اسلامي مطلوب خود نميدانست. به نظر او، جامعهاي که درصد قابل توجّهي از مردم آن جاهل و بيسواد و ناآشناي با معارف اسلامياند، اسلحه راه حلّ اصلاح آن جامعه نيست و نخواهد بود، بلکه، راه درست، تعليم و آموزش مردم در کنار تهذيب و بهبود شيوههاي رفتاري آنها است (تغييرات دروني) که زمينه تغيير و تحول بروني يعني ساختارها و قالبها و چارچوبهاي اجتماعي – سياسي را فراهم ميآورد. او در اين رويکرد، همانند شيوه پيامبر بزرگ اسلام9 و جماعت اخوان الصفا و خُلّان الوفا (قرن چهارم هجري) بود که براي اصلاح جامعه خود ابتدا به اصلاح نگرشها و عقيدهها و فکرها و رفتارها از طريق آموزش و تعليم اعضاي خود روي آورده و تلاش داشت تا افرادي الگو و نمونه پرورش داده و با توسعه و گسترش اين شيوه، به تغييرات اجتماعي و تحول سياسي مورد نظر دست يابد. اسناد و شواهد کاملاً گويائي در تأييد اين ايده از ايشان وجود دارد. او حتّي پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز، تعليم و تهذيب را همچنان اولويت کارهاي خود ميدانست و علاقه چنداني به شرکت در جلسات کاري شوراي انقلاب نداشت. از نظر او، روحانيت و سازمان ديني جامعه، حتّي پس از تشکيل جامعه اسلامي مدّ نظر خود، بايد همچنان به کارهاي آموزشي و تربيتي اولويت داده و در آنها متمرکز شود و اِلّا از اهداف اصلي خود فاصله گرفته و جامعه مجدداً دچار آسيب جهالت و ضلالت خواهد گرديد.
کليدواژهها:
انقلاب اسلامي؛ اصلاح اجتماعي؛ مرتضي مطهري؛ تغييرات اجتماعي.
پرسش و پاسخ: