چکیده:
در این مقاله، هویّت و اوصافِ «جهانِ اجتماعی» در رهیافتِ نظریِ مرتضی مطهری مشخص شده است تا بهاینواسطه، پارهای از مباحثِ «هستیشناسیِ اجتماعیِ» وی، ساختارِ منطقی و بسطِ معرفتی پیدا کند. بخشِ نخستِ مقاله، ناظر به «منشأ جهانِ اجتماعی» است که در آن، نظریهٔ مدنیّبالطبعبودنِ انسان از زوایهٔ نگاهِ متفاوت و متمایزِ مطهری، تقریر و مستند شده است؛ در بخشِ دوّم، از عنصرِ «مقوّمِ جهانِ اجتماعی»، سخن به میان آمده و همبستگی و مودّتِ مؤمنانه در جهانِ اجتماعی، که عالیترین و راقیترین سطح از یکپارچیگیِ اجتماعی است، بازگو شده است؛ بخشِ سوّم، معطوف به «قدرتِ جهانِ اجتماعی» است که در آن، به ساخت و بازسازیِ هستیهای اجتماعی و مناسباتِ دوسویه میانِ هستیهای اجتماعی، اشاره شده و نوعی موقعیّتِ بینابینی و نسبی برای فاعلیّتِ آن، در نظر گرفته شده است؛ در نهایت، بخشِ چهارم مربوط به «قاعدهمندیِ جهانِ اجتماعی» است و اینکه سنّتها بهمثابهٔ منطقِ درونی و مجرا و بسترِ تحوّلات و تکاپوهای جهانِ اجتماعی هستند. بهاینترتیب، تصویری از جهانِ اجتماعی ساختهوپرداخته شده که برخاسته از تفسیرِ قرآنی- فلسفیِ مطهری از جهانِ اجتماعی است و میتوان آن را لایهای از «فلسفهٔ علمِاجتماعیِاسلامی» بهشمار آورد.
کلید واژهها:
جهانِ اجتماعی، هستیهای اجتماعی، مدنیبالطبعبودنِ انسان، همبستگیِ اجتماعی، سنّتهای اجتماعی.
پرسش و پاسخ: