به گزارش روابط عمومی بنیاد شهید مطهری به نقل از خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام فربهی در مراسم افتتاحیه طرح مطالعاتی آثار استاد شهید مرتضی مطهری که در مدرسه علمیه حقانی قم برگزار شد، گفت: بحمدالله در حوزه های علمیه انسان های فقیه بسیاری داشتیم. بنده در همین مدرسه بودم یکی از اساتید به نقل از شهید مطهری می گفت،شهید مطهری درباره مطالعات اصولی خودش می گفت من به اندازهای کتاب های اصولی را مطالعه کردم که هیچ کتاب اصولی در حال حاضر منتشر و چاپ نشده، مگر اینکه من آن کتاب را مطالعه کردم.
وی افزود: شهید مطهری یک فقیه بود، مثل بسیاری از فقهایی که در حوزه علمیه بودند. شهید مطهری یک فیلسوف بود مثل بسیاری از فلاسفهای که در حوزه علمیه تحصیل و تدریس میکردند. مثل شهید مطهری در زمینه فلسفه در حوزه های علمیه کم نداشتیم و بودند کسانی که عمرشان را در بحثهای فلسفی گذاشته بودند، تحلیل میکردند ، گاهی تألیف های فنی داشتند.در فقه و اصول هم مانند شهید مطهری در حوزه علمیه بود و شهید مطهری هم مثل سایر کسانی که در فقه و اصول کار کرده بودند ، کار کرده بود.
استاد حوزه بیان کرد: اما شهید مطهری تفاوتهایی با دیگران داشت. یکی از مهمترین تفاوت های ایشان با سایر عالمان دینی، غیرت اجتماعی ایشان نسبت به مسائل دینی بود.
وی با ذکر این مطلب که بعضی ها فیلسوفند، ولی نسبت به باورهای دینی هیچ غیرت اجتماعی ندارند، اظهارکرد: بعضی ها فقیه هستند، اما نسبت به سطح معرفت جامعه هیچ غیرت اجتماعی ندارند.ولی شهید مطهری یک عنصر اساسی داشت که او را از دیگران متفاوت کرده بود و این غیرت اجتماعی بود.یعنی وقتی به جامعه نگاه میکرد میخواست با پشتوانه های فلسفی که داشت از اندیشه های دینی دفاع کرده و آنها را تبیین کند.
این محقق ادامه داد: شهید مطهری وقتی جامعه را می دید که احتیاج به اندیشههای دینی از منابع وحیانی دارد، فقاهتش را به خدمت گرفت و آن آموزههای وحیانی را به جامعه عرضه کرد.غیرت دینی شهید مطهری در ابعاد اجتماعی موجب این رفتارهای شهید مطهری در عصر و زمانهی خودش شد و همین امر موجب ماندگاری و درخشش ایشان شد.
وی گفت: پس به نظر من غیرت اجتماعی درباره مسائل دینی عنصر بسیار مهمی است.من الان معارفی را از شریعت مقدس یاد گرفتم.الان که یاد گرفتم آیا باید نگاه کنم به جامعه ببینم این جامعه نسبت به این آموزههای وحیانی چه نسبتی دارد ؟چه تناسبی دارد؟ چه جایگاهی دارد؟ و سپس اگر از من بر میآید این آموزههای دینی و وحیانی را به متن جامعه ببرم یا نه ، بنشینم و مشغول بحث ها و حواشی و رسائل و مکاسب و کفایه باشم.بله این کتابها، ستون فقرات علمی حوزه علمیه ما هستند.
حجت الاسلام فربهی ادامه داد: رسائل ، مکاسب و کفایه.اینها پایه های فقاهت ما در حوزه هستند.اما اگر من این سه تا را یاد گرفتم آیا نسبت به سطحی که جامعه دارد تکلیفی دارم یا ندارم؟این عنصر افراد را از هم متفاوت میکند.
وی یادآورشد: اسلام را همین گونه که هست باید شناخت، شهید مطهری در شناخت اسلام گرفتار تحمیل گرایی نبود چون کسی که می خواد در مواجهه با جامعه اسلام را معرفی کند در شناخت اسلام گاه گرفتار تحمیل گرایی می شود چون می بیند الان اعلامیه جهانی حقوق بشر در همه کشور های جهانی مورد توجه واقع شده و به یک بت بزرگ مبدل شده است.
این محقق گفت: برای مقابله با شبهاتی که در این حوزه ها از جمله بحث شبهه آزادی بیان و حقوق بشر مطرح می شود، باید هندسه معرفتی مان را متناسب با او تنظیم کنیم. این مسئله موجب تحمیل گرایی می شود، آزادی یک بت بزرگی است، امروز شما اگر خواسته باشی صحبت کنید چاره ای ندارید جز اینکه به شکلی در چهار چوب آزادی صحبت کنید.
وی افزود: در هندسه معرفتی فقهای ما این تحمیل گرایی جایی ندارد. یعنی مدام به دنبال دلالت ها هستیم. عمل به یک عام قبل از فحص از مخصصاتش حجیت ندارد شما اگر دیدید جایی امام حسن مجتبی(ع) فرمود من حاضر نیستم شما را وادار کنم بر آنچه که کراهت دارید حق ندارید به این دلیل عمل کنید.
این محقق اظهارکرد: این خصوصیت را شهید مطهری از درون حوزه ها با خودشان برده بود، اینکه ما نباید دچار تحمیل گرای بشویم، اسلام را همانگونه که هست باید شناخت، این خصوصیتی است که در کل نظام حوزوی ما وجود دارد . هرکس، ادبیاتش،منطقش، فقهش و اصولش را خوب بخواند، یک چنین شخصیتی به طور طبیعی پیدا می کند.
حجت الاسلام فربهی یادآورشد: شهید مطهری بر اساس آنچه از متن فقه ما آموخته بود هیچ وقت گرفتار سطحی نگری نشد. این یکی دیگر از خصوصیات شهید مطهری است.این مسئله درخششی برای شهید مطهری بود هیچ وقت مسائل را سطحی مطرح نمی کرد. شهید مطهری بر پایه آن حقائق و مناط ها آن آموزه ها را تقریر میکرد. این جا کمی شهید مطهری از بقیه حوزویان متمایز شد، درخشش پیدا کرد.
وی گفت: سومین خصوصیت شهید مطهری آن بود که ایشان اسلام را همانگونه که هست می شناخت و جامعیت نگر بود وقتی مواجه با شبهه ای می شد اینگونه نبود که شبهه را می خواهد پاسخ بگوید، بلکه جوانب شبهه را بررسی میکرد و در منابع وحیانی جستجو میکرد بعد به شکل یک آموزه ی دینی آن را عرضه می کرد . بعد ارزش فراعصری پیدا میکرد . یعنی این گونه نبود که سخن ایشان صرفاپاسخ به یک شبهه باشد آن هم شبهه ای که در زمانی مطرح شده است که امروزه مطرح نیست . این موجب شد که کتب ایشان عصری فراعصری باشد .
استاد طرح مطالعاتی شهید مطهری، گفت: پاسخ شبهات عصر را میداد اما اختصاص به عصر پیدا نمی کرد. الان با گذشت چندین سال از شهادت و این که کتب برای قبل از انقلاب است . هنوز کتب ایشان را امروز می خوانید .اسلام و مقتضیات زمان را می بینی عجب کتابی است . انسان کامل قهرمان تمام ارزش های انسانی است عجب کتابی است . سیره نبوی تفاوت سیر و سیره را مطرح می کند عجب کتابی است .
وی به نقش انکار ناپذیر تربیتی علامه طباطبایی در وجود شهید مطهری اشاره و عنوان کرد: آقای دکتر احمد احمدی که ایشان از شاگردان علامه بود و ویرایش المیزان می کرد و کارهای علمی علامه را پیگیری میکرد فرمود من یادم نمی آید مرحوم علامه طباطبایی به صورت رسمی فلسفه غرب خوانده باشد، بلکه فلسفه غرب را در گفتگو های افراد مختلف در جهتی که به اندیشه های دینی در آن جهت نیازدارد آموخته بود.
این استاد حوزه با ذکر این مطلب که تفسیر المیزان فراعصری شده است، تصریح کرد: دلیل این امر هم آن است که اینگونه نبود که صرفا اندیشه مارکسیستی را مطرح کند و جواب دهد خیر بلکه بر اساس اندیشه مارکسیستی جوانب مسئله را از آموزه های وحیانی به دست می آورد به عنوان یک آموزه وحیانی کامل به شما تحویل می داد . لذا می شد عصری و فراعصری.
وی عنوان کرد: اگر شبهه ای را شهید مطهری می شنید می رفت و آن آموزه دینی ای که مناسب آن شبهه است در شریعت استخراج می کرد و یک مجموعه منسجم و کامل که همه ابعاد در نظر گرفته شده را ارائه می کرد. شهید مطهری اسیر یکسو نگری نبود. آموزه اسلام را در برابر شبهات ارائه می کرد نه صرفا جواب شبهه خاص.
حجت الاسلام فربهی یادآورشد: شهید مطهری به منابع وحیانی نگاه عمیقی داشت. اگر مسئله را میدید از مسائل پایه ای اسلام مطرح کرده است، او نیز به عنوان یک بحث پایه ای مطرح می کرد . اگر چهره ی منابع وحیانی را در حل مسئله ، خندان می دید ،شهید مطهری ، چهره مسئله را به مردم خندان نشان می داد. اگر می دید چهره منابع وحیانی، چهره درهم کشیده ای است . متوجه می شد در مقام پاسخ باید این چهره را به جامعه منتقل کرد.
وی گفت: ایشان اول اسلام را همانگونه که هست شناخت . دوم اسلام را همانگونه که هست شناساند . نه چیزی را تحمیل کرد نه سطحی نگاه کرد و نه یک سو نگرانه اسلام را شناخت و اسلام را شناساند .سومین خصوصیت شهید مطهری این است که متناسب با نیاز عصر ، اما به شکل یک آموزه ی دینی که فرا عصری شود و آثارش عصری نشود . شهید مطهری نگاهش به جامعه بود . مسائل مختلفی که در جامعه مطرح می شد . شهید آموزه دینی اش را می یافت و با همان جامعیتی که داشت به نیاز پاسخ می گفت.
استاد حوزه بیان کرد: گاهی یک شخص شبهه را خیلی خوب تقریر میکند به حدی که طرف مقابل از نظر فضای روانی مغلوب حرف می شود و گوید این حرف خیلی مستحکم است و قابل خدشه نیست .در پاسخ گویی به آن دیگر ، پاسخ را نمی شوند مثل کسی که مثلهم کمثل الذی ینعق بمالایسمع الا دعاء و نداء . چشمانش در چشمان شماست صوت صدای شما را هم می شنود اما مفهوم کلمات شما را درک نمی کند . یک کسی که به این مسئله توجه داشته باشد می شود شخصیت دینی بنده فیلسوف نیستم که بیایم شبهه را مطرح کنم و به هر کیفیتی در ذهن مخاطب نشست بعد بیایم به آن شبهه پاسخ دهد که موثر واقع شود یا خیر . من نه اینگونه نیستم . نه فیلسوف هستم و نه جامعه شناس هستم … من حافظا لدین خود هستم در مقام پاسخ به شبهه مراقب رسالت های دینی خود هستم .که بیایم شبهه را مطرح بکنم، به هر کیفیتی که در ذهن مخاطب نشست، بعد من بخواهم بیایم جواب بدهم به آن شبهه، که موثر واقع بشود یا نشود، نه من این نیستم. من نه فیلسوفم، نه جامعه شناسم، من حافظا لدینم هستم.
وی افزود: بنابراین شبهه را که میخواهیم پاسخ بدهیم، حواسمان باید به رسالت های دینی هم باشد. نمیشود من میخواهم [شبهه را پاسخ بدهم بیایم] شک ایجاد بکنم در ذهن مخاطب که چه بشود،
استاد طرح مطالعاتی شهید مطهری، گفت: رسالت محوری یکی از درس های مهمی است که از آثار شهید مطهری باید استخراج کرد. بهره دیگری که از آثار شهید باید گرفت آموزه های فراعصری پاسخگو به شبهات عصری است.