به گزارش روابط عمومی بنیاد شهید مطهری به نقل از خبرگزاری ایکنا، نهمین همایش بینالمللی «فلسفه دین معاصر» روز گذشته، ۱۱ خرداد، با سخنرانی جمعی از پژوهشگران و اندیشهوران به صورت مجازی برگزار شد. در ادامه متن سخنان احمد کریمی، استادیار دانشگاه قرآن و حدیث، را میخوانید که با عنوان «روش آموزش فلسفه در آثار آیتالله مطهری و ظرفیتهای جهانیسازی فلسفه دین اسلامی» ایراد شده است:
فلسفه دین اسلامی آنچنان که باید و شاید در دنیای امروز نتوانسته پابهپای رقیب خود یعنی فلسفه دین مسیحی حرکت کند و نفوذ یابد. پرسش این است که روش آموزش فلسفه یا روششناسی تفکر فلسفی شهید مطهری میتواند چه کمکی کند تا ظرفیتهای جدیدی را برای جهانیسازی فلسفه دین اسلامی داشته باشیم. نکته مهم اینکه جهانیسازی را باید به بینالمللی کردن و به معنای رشد همبستگی و پیوستگی میان ملتها و نهادها تعریف کنیم. رابرتسون، که نظریه جهانیسازی از آن اوست، فشردهسازی سریع جهان معاصر و تشدید آگاهی جهان را جهانیسازی تعریف میکند.
بنابراین در این فشردهسازی مجموعهای از قدرتها و ایدههای پراکنده میتوانند جهان را به مکان واحدی تبدیل کنند که این میتواند هویتها و سنتهای اجتماعی و قومی و حتی گفتمانهای متفاوت را به هم نزدیک کند. در مورد جهانیسازی آموزش با اینکه مقالات متنوعی در فضای علمی وجود دارد اما علاقهمندم در حوزه مؤلفههای جهانیشدن آموزش به مقالات مستقلی دست یابم اما اکنون به مؤلفههای جهانی شدن آموزش براساس استقصای خودم اشاره میکنم.
در فضای جهانیشدن آموزش با یک زبان مشترک و همهفهم روبهرو هستیم. جهانی شدن از ارزشهای جدیدی که در دوران مدرن رخ داده تا حد زیای تبعیت میکند و انسان معاصر و انسان مدرن نیازهای جدیدی را پیش روی خودش دارد و برای خود بازتعریف کرده است. بنابراین آموزش نیز از این روند مستثنا نیست و تابعی از ارزشهای جدید دوره مدرن است. برای نمونه اگر مؤلفه حق یا حقگرایی را در دوره مدرن مدنظر قرار دهیم، میبینیم که حقگرایی تأثیرات خاصی دارد. برای نمونه حق دسترسی برابر برای آموزش همگانی حق جدیدی است، حتی میتوانیم به خردهحقهایی اشاره کنیم که آموزش امروز آنها را به شدت طلب میکند؛ یعنی حقوقی که دانشجویان از استاد یا ظرفیتهای آموزشی طلب میکنند. برای نمونه اکنون به حقوق دانشجو در حوزه فهم مطالب توجه میشود، برخلاف گذشته که حقوقی برای آنها متصور نبودند و تصور میشد هر چقدر متن دشوارتر باشد، بهتر است و برای دانشجو ارزش بیشتری دارد، اما امروزه تولید درسنامهها نشان میدهد که از آن نگاه دور شدهایم.
به نظر میرسد شهید مطهری آگاهانه به پیشفرضهای مدرن و جدید آموزش و به ویژه آموزش فلسفه توجه کرده و در پاورقیهای اصول فلسفه و روش رئالیسم به نکاتی پرداختهاند که نشان میدهد روشی که شهید مطهری دارد یک پشتوانه معرفتی و فکری دارد. یکی از مفروضات مدنظر ایشان این است که ما در مقام تبیین مسائل ماورای طبیعی و مسائل مربوط به الهیات دچار محدودیتهای الفاظ و مفاهیم هستیم و پیشفرض دیگر این است که ذهن به سمت انس با مفاهیم حسی و مادی پیش میرود، بنابراین باید توجه کنیم که در مقام روشهای تعلیم و آموزش اولاً باید به محدودیتهای الفاظ دقت و ثانیاً توجه کنیم که میتوانیم از ظرفیت مفاهیم حسی و مادی برای آموزش و انتقال مفاهیم کمک بگیریم.
شهید مطهری به ارزشهای مدرن در حوزه آموزش توجه کرد و این توجه را برای دانشجو به رسمیت میشناسد تا آسانیاب بیاموزد و آثار شهید مطهری در حوزه روششناسی آموزش به ارزشهای مدرن میپردازد و حتی حقوق دانشجو را برای یادگیری خودخوان به رسمیت میشناسد و تلاش میکند که این روند را با روشهای جدیدتر و سادهتری پیش بگیرد.
نکته دیگر اینکه شهید مطهری به ارزشهای مدرن در حوزه روششناسی و محتوای آموزش توجه کرد. جنس فلسفه دینی که شهید مطهری آن را ارائه میکند فقط به یکسری مسائل مابعدالطبیعی خلاصه نمیشود، بلکه با مسائل وجودی مرتبط است. برای نمونه مباحثی مربوط به حقوق زنان، آزادی، حقوق بشر یا معنای زندگی. از این رو روششناسی آموزش و محتوای آن به نیاز انسان امروز و ارزشهای جدید او عنایت میکند.
نوسازی محتوای فلسفه دین اسلامی بر معیار ارزشهای مدرن به دلیل شناخت شهید مطهری از انسان و مقتضیات زمانه است و به طور مستقل بحث مفصلی را با عنوان انسان و نیازهای زمانه ارائه و مقتضیات زمان را ذکر میکند. نگاه دیگر روششناسی شهید مطهری برای جهانیسازی فلسفه دین اسلامی، کارکردگرایی است که در آموزش فلسفه او مشاهده میشود. در حوزه روش به کارکردها توجه میکند و اینکه این بحثها تا چه حد میتواند فایده داشته باشد.
یکی از نگاههای دیگری که در روش شهید مطهری قابل توجه است و به ظرفیتی برای جهانیسازی فلسفه دین اسلامی کمک میکند این است که ایشان یک نگاه تطبیقی و پدیدارشناسانه به دیدگاههای رقیب دارد و به درستی میتواند دیدگاههای رقیب را تا حد زیادی درک کند و با آنها همدلی داشته باشد و تقریرهای مناسبی را از آنها ارائه کند و بعد وارد فضای ارزیابی و نقد این دیدگاهها شود. بنابراین نگاه پدیدارشناسانه شهید مطهری در روششناسی آموزش بسیار اهمیت دارد. ایشان صبغه متکلمانه نیز دارد و در برخی موارد تلاش میکند که نظریهاش در دفاع از دین باشد، اما این باعث نمیشود که او در مقام بیان نظریه خودش از نگاه به نظریات رقیب غافل شود و این رویکرد پدیدارشناسانه نیز ظرفیت قابلتوجهی را ایجاد میکند.
شهید مطهری در آموزش فلسفه تلاش میکند که آن را حسیسازی کند و به شکل محسوسی درآورد، مخصوصاً فلسفه اسلامی مملو از مفاهیم انتزاعی است و در موارد مختلفی شهید مطهری تلاش میکند که این اصطلاحات دشوار را به سمت محسوسسازی پیش ببرد و میگوید که برای رسیدن به چنین هدفی باید از قریحه استفاده کرد و مسائل خداشناسی و مابعدالطبیعی مشکلات تصوری دارد نه تصدیقی و اگر بتوانیم تصور درستی را از این مفاهیم ارائه کنیم، تصدیقش ضروری میشود و از زبان تمثیل استفاده میکند و وقتی میخواهد نظر مُثُل افلاطونی را توضیح دهد به زبان روز این را در قالب فیلم میبرد و بازسازی میکند. همچنین ارتباط زیادی با منابع معرفت دینی خصوصا قرآن دارد و در کتب مختلفی از این ظرفیت برای آموزش فلسفه استفاده میکند.