به گزارش روابط عمومی شهید مطهری ، مجتبی مطهری، فرزند ارشد شهید مطهری، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا، به توضیح درباره ابعاد شخصیت استاد مطهری پرداخت و گفت: مهمترین ویژگی شخصی ایشان معلمی بود. بیحکمت نیست که روز شهادت ایشان را روز معلم نامیدند. ایشان معلمی عاشق، خالص و دلسوز بود و همیشه دردمند بود و آرام و قرار نداشت. اگر قلبش را میشکافتی چیزی جز خدا و خدمت به خلق خدا در آن یافت نمیشد.
وی با بیان اینکه شهید مطهری معتقد بود دین بر برهان و حکمت مبتنی است، افزود: دین ما دین حکمت است؛ به این معنا که دین ظاهری دارد و باطنی دارد، کما اینکه نماز ظاهری دارد و باطنی؛ باطن دین حکمت است. آثار شهید مطهری از عقلانیت و حکمت وسیع برخوردار است و این امر از ویژگی آثار ایشان است. بین وحی و عقل ارتباط دقیقی برقرار است. وحی عقل را تکمیل و عقل وحی را تایید میکند. در واقع عقل و نقل معاضد و موید هم هستند و به هیچ وجه از هم جدا نیستند. این نکته باید در تمدن اسلامی مد نظر قرار گیرد.
اخباریگری بر عقلانیت غلبه کرده است
مطهری ادامه داد: متاسفانه عقلانیت در جامعه ما ضعیف شده و یکی از مشکلات جامعه ما این است که اخباریگری بر عقلانیت غلبه کرده است. این درست نیست. اگر نگاه کنیم قرآن، در سوره توحید یا در اوایل سوره حدید آیاتی دارد که نیاز به تفکر دارد. خود قرآن دعوت به تعقل و تعمق کرده است و خواسته در مسائل الهی تفکر کنیم. کسانی که معتقدند فقط باید ظواهر آیات قرآن و حدیث را دید و نباید به بطن آن توجه کرد، حرفشان نامعقول است، چون قرآن به مقدماتی مثل تعقل، تفکر و تعمق اشاره میکند که نتیجهای دارد. نتیجهاش باید معرفت الهی باشد، درک دقیق عقلانی حق و صفات و اسمای الهی باشد و الا ما تفکر میکنیم ولی به نتیجه نمیرسیم. الان در برخورد با غرب هم برخی عقلانیت را کنار میگذارند و میگویند باید در کشور را بست. این در حالی است که غرب قابل نقد است، ولی قابل نفی نیست، چون تمدن اسلامی بر تمدن غرب اثر گذاشته است. پیشرفت و تکامل اسلام وابسته به عقلانیت است و باید به عقلانیت توجه شود.
تحول دین در گذر زمان
فرزند شهید مطهری ادامه داد: نکته دیگری که در آثار استاد مطهری وجود دارد این است که دین یک جنبه الهی دارد و یک جنبه خلقی. بخش الهی دین ثابت است و تغییر نمیپذیرد، مثل توحید و معاد ولی جنبه خلقی دین به اجتماع و شرایط آن و زمان و مکان بستگی دارد. ممکن است در این بخش تغییر پیش بیاید. نکته مهم این است که جنبه الهی و جنبه خلقی را نمیتوان تفکیک کرد؛ به این معنا که هرگونه تغییر باید بر اساس روح دین، روح سنت و روح وحی صورت بگیرد. برخی روشنفکران تغییر ایجاد میکنند ولی به عمق دین، به معنویت دین، به سنت دینی توجه ندارند. شهید مطهری سعی کرد هم روح دین و سنت دین را حفظ کند و هم بیان و قالب جدیدی را از دین ارائه دهد. این مسئله در فقه ما هم هست. فقه ما در عین سنتی بودن پویاست. پس سنت جدا از پویایی نیست و اینطور نیست که ما یک فقه پویا داشته باشیم و یک فقه سنتی، بلکه فقه پویا از فقه سنتی برمیخیزد و جدا از سنت، فقه پویا نداریم.
وی تصریح کرد: نکته دیگری که در آثار ایشان هست و کمتر در جامعه ما مطرح میشود جامعهشناسی است. اگر بخواهیم مردمسالاری دینی نهادینه شود، باید جامعه را شخصیت مستقلی در نظر بگیریم و جامعه را یک مسئله اعتباری نبینیم، بلکه مسئله حقیقی بدانیم. در نظام ما کمتر روی این مسئله کار شده است. خود علامه با توجه به آیه دویست سوره آل عمران «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» از ترکیبی یاد میکنند که صورت نوعیه جدیدی دارد و این صورت نوعیه جدید باعث میشود احکام و قوانینی آفریده شود که مخصوص جامعه است؛ یعنی ایشان از طریق این آیه اثبات میکنند که جامعه وجود مستقلی دارد. اگر بخواهیم مردمسالاری دینی و حقوق اجتماعی را به خوبی تبیین کنیم، باید مسائل جامعهشناسی و علمالاجتماع به صورت دقیقتر بازنگری، تحلیل و تثبیت شود. این نقص در جامعه ما وجود دارد کما اینکه باید به عقلانیت توجه بیشتری شود؛ از ویژگیهای آثار مطهری عقلانیت است.
بین شادی و دین اختلاف ایجاد نکنیم
استاد دانشگاه علامه طباطبایی افزود: نکته بعد اینکه شهید مطهری میگویند که یکی از دلایل اینکه جوانان از دین گریز دارند این است که محیط آلوده است. یکی از بهترین کارهایی که حکومت ما کرد این بود که محیط را تا حد زیادی پاک کرد. در جامعه آلوده استعدادها رشد نمیکند. دلیل دیگر رویگردانی از دین، تحجر است و اینکه برخی میگویند دین با همه چیز مخالف است. مردم هم میگویند اگر دین اینطور است ما دین را نخواستیم. ما باید دین را با بیان لطیف و زیبا و هنری تبیین کنیم و نباید بین شادی و دین و نیز بین هنر و دین اختلاف ایجاد کنیم. این کارها باعث میشود که جوانان از دین رویگردان شوند.
وی ادامه داد: یادم هست قبل از انقلاب محاسنم را از ته میزدم. پدر هیچ وقت نمیگفت که چرا ریشت را زدی، چون میدانست اول باید فکر مرا درست کند. ایشان میگفت که زندگی بدون خدا بیمعناست و ارزشی ندارد. این حرفها دل ما را میریخت. محبت و راهنمایی ایشان آدم را جذب میکرد. شهید مطهری با شرح صدر و سعه وجودی رفتار میکرد و مردی بود که روح بزرگی داشت. در خیلی مسائل در جامعه ما تنگنظری و تحجر هست و عقلانیت و سعه وجودی کمتر است. ما برای پیشرفت کشور نیاز داریم که عقلانیت را تثبیت کنیم تا دیگران را جذب کنیم و در عین حال باید جوانان را هدایت کنیم و وانگذاریم.