به گزارش روابط عمومی بنیاد شهید مطهری به نقل از ایکنا، بیست و نهمین پیش نشست اولین کنفرانس بین المللی خانواده و تربیت معنوی با همکاری مشترک پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و موسسه خانواده اسلامی و تربیت معنوی خاتم، به میزبانی دانشگاه امام صادق(ع) با موضوع «بازخوانی اندیشه فطرت شهید مطهری(ره) در تشکیل و تعالی خانواده» امروز سهشنبه ۲۵ مردادماه با سخنرانی میثم صداقتزاده، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع)، برگزار شد.در ادامه متن سخنان وی را میخوانید: ما معمولاً نظریه فطرت را در مورد افرادِ انسانی استفاده میکنیم و مثلاً میگوییم انسان دارای فطرت خداجوست، اما اینکه این فطرت به چه معناست جای بحث و بررسی دارد و کمتر اندیشه شهید مطهری در مورد فطرت مورد بررسی قرار گرفته است و به همین دلیل بنده به آن میپردازم. ادعای ما این است که خانواده نیز همانند انسان فطرت دارد. ابتدا به موضوع زمان اشاره میکنم. گاهی اوقات تصور ما از زمان این است که مثلاً بنده موجودی هستم که در طول زمان حرکت میکنم، اما تلقی دیگر که تلقی درستتر شمرده میشود این است که یک موجود، موجودی است که از فلان تاریخ تا فلان تاریخ وجود داشته و کلِ این موجود در کلِ این زمان موجود است. در واقع نمیتوانیم شخصی را بشناسیم، مگر اینکه همه وجود او را از ابتدا تا انتهای عمر بشناسیم و موجودی را که در حال حاضر میبینیم فقط یک مقطع از عمر او را میبینیم.
مفهوم فطرت در اندیشه شهید مطهری
وقتی درباره موجودی به نام خانواده صحبت میکنیم، منظور ما خانواده از ابتدا تا انتهای عمر آن است که باید شناخته شود. در اندیشه شهید مطهری، فطرت به دو معنا به کار میرود و تفکیک مفهومی از آن به ما در درک بهتر کمک میکند. فطرت بخشی از وجود انسان نیست، بلکه نامی برای نظریه انسانشناسی شهید مطهری و همفکران ایشان است. فطرت یک اسم است که آن هم از قرآن کریم گرفته شده است. در نظریه فطرت شهید مطهری از دو منظر بالا به پایین و از پایین به بالا میتوانیم به انسان نگاه کنیم. وی به تعبیر قرآن اشاره میکند که انسان از خاک آفریده شده است؛ یعنی شکلگیری وجود انسان از عالم ماده بوده است. لذا انسان وجود خود را از پایینترین مرتبه هستی آغاز کرد. غذایی که پدر و مادر میل میکنند تبدیل به نطفه و در نهایت تبدیل به نوزاد میشود و به مرتبهای میرسد که ویژگیهای انسانی شامل عقلانیت نظری و اراده عملی را به دست میآورد. بنابراین تفاوت انسان با حیوان این است که عقل و اراده دارد، اما وقتی نطفه و جنین بود عقل و اراده نداشت، بلکه به تدریج به مرتبه انسانیت رسید.
جایگاه انسان در نظریه فطرت
نظریه فطرت به ما میگوید که انسان موجودی است که حرکت میکند و حرکت وی از پایینترین مرتبه هستی به سوی کمال است و حرکت رو به سوی کمال او بینهایت است. حرکت حیوانات در جایی متوقف میشود، اما حرکت وجودی و جوهری انسان که به سمت کمال شروع میشود بینهایت است؛ یعنی رو به سوی کمال مطلق دارد. این موارد را با نگاه کردن به طبیعت انسان و نحوه رشد او دریافتیم. حال میخواهیم ببینیم آیا این دیدگاه درست است یا خیر؟ لذا قرآن فرموده است: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ؛ پس تو مستقیم روی به جانب آیین پاک اسلام آور در حالی که از همه کیشها روی به خدا آری، و پیوسته از طریقه دین خدا که فطرت خلق را بر آن آفریده است پیروی کن که هیچ تغییری در خلقت خدا نباید داد، این است آیین استوار حق، و لیکن اکثر مردم (از حقیقت آن) آگاه نیستند»(روم، ۳۰). به فرموده خداوند، در قرآن کریم نیز نحوه خلقت انسان به گونهای است که رو به سوی کمال مطلق دارد. شهید مطهری وقتی فطرت را توضیح میدهد میگوید فطرت به معنای نحوه خلقت انسان است. معنای دوم فطرت، آن مرتبه انسانیِ انسان است که فراتر از مرتبه حیوانی اوست. میتوانیم اسم مرتبه حیوانی را غریزه بگذاریم. در مرتبه پایینتر از آن طبیعت وجود دارد و وقتی موجودی همانند اسب صاحب مرتبه حیوانی میشود، میگوییم غریزه و طبیعت اسب اینگونه است. وقتی به مرتبه بالاتر میرسیم که بُعد انسانیِ انسان است به جای غریزه از فطرت سخن میگوییم و وقتی شهید مطهری از گرایشهای فطری سخن میگوید، منظور وی مرتبه انسانیِ انسان است. شهید مطهری گاه چهار، پنج و شش گرایش فطری را معرفی میکند که از جمله آنها حقیقتجویی، ابتکار و خلاقیت، عشق و پرستش، زیباییدوستی و فضیلت اخلاقی است. اگرچه وی در جای دیگر درد را معیار انسانیت معرفی میکند. مسئله بعدی که شاید نوآوری ارائه بنده باشد این است؛ حرفی که در مورد وجود انسان و نحوه شکلگیری وجود وی میزنیم، میتوانیم آن را در مورد خانواده هم بیان کنیم. به عنوان مقدمه باید ثابت کنیم که خانواده یک موجود است و بعد بتوانیم بگوییم نحوه خلقت این موجود چگونه است تا نظریه فطرت در مورد آن مصداق پیدا کند. در مورد موجودیت خانواده لازم است به بحث اصالت فرد و اصالت جامعه از منظر شهید مطهری اشاره کنم. کسانی معتقدند که فرد اصالت داشته و ما وجود خودمان را به علم حصولی درمییابیم و آنچه با عنوان خانواده میشناسیم ناشی از انتزاعات ذهنی ماست و ذهن ما مفهومی با عنوان خانواده میسازد. لذا خانواده مفهومی اعتباری است که برای انسانهایی ساخته شده است که در کنار هم زندگی میکنند. بنابراین جامعه وجود حقیقی ندارد، بلکه آنچه وجود دارد انسان است، اما برخی معتقدند که جامعه هم یک موجود واقعی است؛ از جمله علامه طباطبایی به آیات متعدد قرآن به عنوان استدلال در این زمینه اشاره میکند.
اصالت با فرد است یا جامعه؟
شهید مطهری معتقد است که هم فرد وجود و اصالت دارد و هم جامعه؛ یعنی موجودی به نام جامعه شکل میگیرد و روحهای مجرد انسانها میتوانند با گره خوردن با یک حقیقت مشترک با همدیگر یکی و متحد شوند و وقتی ما امام حسین(ع) را میپذیریم، بخشی از وجود خود را به ایشان پیوند میزنیم. لذا میتوانیم وجود حقیقی جامعه را اثبات کنیم؛ همانگونه که فرد، وجود و اصالت دارد. شهید مطهری میگوید همه دعوایی که در نظام حقوقی زن شکل میگیرد ریشهاش در این است که بین اصالت فرد و جامعه ماندهایم و اگر نهادی میانی، بین فرد و جامعه را به رسمیت نشناسیم، نمیتوانیم جوابگوی سؤالاتی باشیم که در مورد زنان وجود دارد و آن هم نهاد خانواده است که حقیقتی بین فرد و جامعه است. از نظر شهید مطهری، چون غربیها خانواده را فراموش کردهاند، در تمدنسازی دچار مشکل شدهاند، چراکه خانوادهها جامعه را میسازند و سلول تشکیل جامعه افراد نیستند، بلکه خانوادهها هستند. لذا نباید آن را نادیده گرفت. همین برهان و استدلالی را که برای اثبات وجود جامعه داریم باید برای خانواده هم به کار ببریم. لذا ما معتقدیم انسانها قبل از جامعه در خانواده با همدیگر پیوند روحی برقرار میکنند و طبیعت انسان به گونهای است که در خانواده متولد میشود، رشد میکند و خانواده دیگری را تشکیل میدهد.