چکیده:
بحث پیرامون مدینه فاضله نزد حکمای اسلامی از دیرباز بخشی از نظریهپردازی آنان در حوزه حکمت عملی محسوب میشد و غالبا بهاستقلال یا در خلال مباحث دیگر بدان میپرداختند. نمونه موفقی در این زمینه فارابی است که به تاسی از حکمای یونان در باب مدینه فاضله آثار ارزشمندی دارد. در سده اخیر مفهوم حکمرانی به صورتی متفاوت در فلسفهٔ سیاست ظهور یافت؛ به این معنا که علاوه بر ساختار حکومت به وجوه مدنی و تکون اجتماعات سیاسی نیز توجه شد و در پی آن مفاهیمی نظیر آزادی، جامعه مدنی و اختیارات آن، حقوق اقلیتها، احزاب و . . . ا ز اهمیت بهسزایی در حکمرانی مطلوب برخوردار گردید.
استاد شهید مطهری (قدس سره) با توجه به علایق فلسفی، بهخصوص فلسفه تطبیقی، به برخی از بنیانهای حکمرانی مطلوب واصل گردید و در خلال آثار متعدد خود به موضوعاتی نظیر حقوق طبیعی، آزادی، عدالت، دمکرا سی، حقوق اقلیتها، حقوق زنان، احزاب، اسقلال و گستره آن، اقتصاد سالم، ولایت فقیه و جایگاه آن در حکو مت، ساختار حکومت و اختیارات آن، بوروکراسی و … پرداخته است. میتوان گفت او یکی از معدود متفکران اسلامی معاصر است که در موضوعات متنوعی از مقوله حکمرانی تأمل داشته و نظریاتی ارایه کرده است.
از نکات برجسته تفکر استاد انسجام و سازگاری نظام ارایه شده از جانب او است که از مبنایی اصولی برخوردار است و به هیچ وجه گرتهبرداری از مدلهای حکمرانی معمول نیست، بلکه ریشه در حکمت و فقه اسلامی دارد، اما با نگاهی نو. در این مقاله تلاش شده است منظومهای از نظریات حکمی ایشان در باب حکمرانی مطلوب تدوین و تبیین گردد.
پرسش و پاسخ: