به گزارش روابط عمومی بنیاد شهید مطهری به نقل از دفاع پرس، قوع جنگ ایران و عراق تاکنون بر اساس ملاحظات و مفروضات متفاوتی موردبررسی قرار گرفته است. تصرف سفارت آمریکا در تاریخ ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸، همواره بهعنوان یکی از عوامل مؤثر در حمله عراق به ایران مورد تأکید قرار میگیرد
این موضوع بیشتر از آنکه در سالگرد آغاز تجاوز عراق به ایران موردبحث قرار گیرد، همزمان با سالگرد تصرف سفارت آمریکا طرح میشود.
در واقع نوعی پیوستگی در تبیین و تحلیل علت وقوع جنگ با حادثه تصرف سفارت آمریکا شکل گرفته است. ماهیت رویکرد، سیاسی و بر اساس انتقاد از رفتار خارجی ایران استوار است.
در این تحلیل، فرض بر این است که تصرف سفارت آمریکا منجر به انزوای بینالمللی ایران و درنتیجه بهرهبرداری عراق از این حادثه برای حمله به ایران شد.
بهعنوانمثال در این زمینه منصور فرهنگ؛ استاد علوم سیاسی دانشگاه ورمان آمریکا در مصاحبه با رادیو آمریکا میگوید: گویاترین سنبل فکر و عمل امام خمینی (ره) در روابط خارجی، گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی بود که به انزوای ایران و حمله عراق به ایران منجر شد و راه آن حمله را هموار کرد.
رجایی خراسانی نماینده پیشین ایران در سازمان ملل در میزگرد دانشگاه علم و صنعت میگوید: ما افکار بینالمللی را علیه خودمان تحریک کردیم و با این کار در تنگنا قرار گرفتیم که برایمان گران تمام شد. اثر دیگر آن، تائید جنگ ایران و عراق از طرف آمریکا بود که مشکلات اقتصادی و سیاسی بسیاری را برای ما به وجود آوردند، هرچند در آن زمان مردم ما بهشدت از گروگانگیری حمایت کردند.
وی اضافه میکند: عملکرد ما در اشغال سفارت باعث شد که در سازمان ملل در رابطه با محکومیت عراق در حمله به ایران، تنها ۷ رأی موافق و ۱۸ رأی ممتنع به ما داده شود و بقیه اعضا با ما مخالفت کنند.
در میزگرد بررسی تصرف سفارت آمریکا که ان رجایی خراسانی، میردامادی و دکتر هادیان حضور داشتند، این موضوع به چالش کشیده شد؛ چنانکه در پاسخ به دکتر رجایی خراسانی، میردامادی میگوید: بستر جنگ ایران و عراق هم در قرارداد الجزایر بود و اختلاف ارضی. آن قرارداد به علت ضعف عراق کلاً به نفع ایران تمام شد و از همان زمان، عراق به فکر انتقام از ایران بود.
هادیان خطاب به میردامادی میگوید: شما شناختی از آمریکا نداشتید و وقتی از دیوار سفارت بالا میرفتید، به عواقب و پیامدهای آن فکر نمیکردید، شما میتوانستید بهجای اشغال سفارت، روابط دیپلماتیک را با آمریکا قطع کنید.
وی همچنین خطاب به رجایی خراسانی میگوید: من اعتقاد ندارم که حمله عراق به خاطر اشغال سفارت بوده است. اما موضع ضعیف ایران در این موضوع بیتأثیر نبوده است.
علی مطهری در جمع دانشجویان دانشکده صنعت هواپیمایی کشور، ضمن اشاره به این موضوع که اگر شهید مطهری زنده بود با تسخیر لانه جاسوسی به آن صورت ۴۴۰ روز مخالفت میکرد و اصلاً اجازه نمیداد این کار انجام شود؛ این پرسش را مطرح میکند: آیا جنگ عراق علیه ایران، بر پایه همین گروگانگیری نبود؟ وقتی ایران منزوی و در دنیا تنها شد، عراق هم حمله کرد.
معصومه ابتکار در کتاب تسخیر که به خاطرات آن دوران اختصاص دارد؛ مینویسد: «این جمله ممکن است تندروانه به نظر آید، اما توجه کنید که اشغال سفارت آشکارا بر تصمیم ایالاتمتحده و متحدان آن مبنی بر حمایت از حمله صدام حسین-دیکتاتور عراق- به نهال نوپای جمهوری اسلامی تأثیر گذاشت. ترنس اسمیت در مقاله حیات گروگانها مهمتر از هر چیز، به نقل از کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا مینویسد: ایرانیان بهشدت آسیبپذیر شدند و من فکر میکنم همین باعث سرعت بخشیدن به تهاجم عراقیها به ایران شد.
برای تحلیل و ارزیابی انتقاداتی که در این زمینه وجود دارد، باید عناصر و مؤلفههای اصلی این فرضیه را مورد نقد و بررسی قرار داد. بررسی بخشی از این نظرات بیانگر این معناست که تصرف سفارت آمریکا، منجر به انزوای بینالمللی ایران و بهرهبرداری عراق از وضعیت به وجود آمده برای حمله به ایران شد.
در اینجا دو حالت قابلبررسی است: نخست اینکه عراق قصد حمله به ایران را داشت، اما انزوای ایران، شرایط را برای حمله ایران فراهم کرد. دیگر اینکه تصرف سفارت آمریکا موجب حمله عراق به ایران شد.
در مورد اول، تصرف سفارت، زمینهساز حمله عراق معرفی میشود، ولی در مورد دوم، تصرف سفارت خود سببساز و عامل حمله عراق به ایران ارزیابی میشود. با طرح چند پرسش میتوان موضوع را بررسی کرد:
آیا اگر ایران سفارت آمریکا را تصرف نمیکرد، از نظر بینالمللی دچار انزوا نمیشد؟ و درنتیجه عراق به ایران حمله نمیکرد؟ بهعبارتدیگر درصورتیکه ایران سفارت آمریکا را تصرف نمیکرد، عراق از تجاوز به ایران منصرف میشد؟
نظر به اینکه موضوعات و پرسشهای فوق موردتوجه کسانی قرار گرفته است که خود در تصرف سفارت آمریکا نقش محوری داشتند؛ اظهاراتشان در مورد آن نیز قابلتوجه است: میردامادی در گفتگو با عصر ما میگوید:
بعد از انقلاب، عراق شرایط را کاملاً مساعد میدید که این حمله را که سالها برای آن برنامهریزی کرده بودند انجام دهد. در حدود یک دهه، صدام ارتشی را آماده کرده بود و منتظر فرصت بود که ایران در شرایط ضعف باشد تا حمله کند و مطامع موردنظر خود را به دست آورد.
این موضوع کماطلاعی خیلی را میرساند تا اظهار کنند که حمله عراق به ایران به دلیل اشغال لانه بود. اگر لانه هم اشغال نمیشد، حمله عراق انجام میشد؛ اتفاقاً در اسناد مربوط به سالهای آخر حکومت شاه که در لانه جاسوسی بهدستآمده، این مطلب را میتوان دید که قدرت نظامی عراق بهشدت رو به افزایش است و اگر به همین روند پیش برود و درگیری نظامی بین عراق و ایران به وجود آید، عراق پیروز جنگ خواهد بود. این تحلیل سفارت آمریکا در زمان شاه بود.
وی سپس اضافه میکند: بعد از انقلاب که ارتش متلاشی شده بود و هنوز یک نیروی نظامی جدید شکل نگرفته بود، عراق موقعیت خوبی برای این حمله به دست آورد. این را میتوان گفت که شاید اشغال تا حدی باعث شده بود که یک حمایت دیپلماتیک قوی هم در سطح بینالمللی نداشته باشیم، ولی دلیل جنگ این نبود.
وی در این گفتگو به نکته دیگری اشاره میکند که به دلیل اهمیت آن؛ نویسنده این مقاله، طی یک گفتگوی اختصاصی با دکتر یزدی، موضوع را به بحث گذاشته است.
برخی کسانی که از نقش تصرف سفارت آمریکا در شروع جنگ صحبت میکنند؛ در واقع با این ذهنیت موضوع را ارزیابی میکنند که ایران پس از پیروزی انقلاب، در صدد بازسازی روابط خود با آمریکا بود و در صورت تحقق آن، عراق اگر هم مایل به جنگ بود، از تصمیم خود منصرف میشد.
این تحلیل اگرچه به این صراحت بیان نمیشود، ولی در ذهن برخی از افراد وجود دارد. دکتر میردامادی درباره چنین تصوری میگوید: اگر ایران موردحمایت آمریکا هم بود و عراق احساس میکرد، توان حمله را دارد و میتواند از لحاظ نظامی موفق باشد، قطعاً این کار را میکرد.»
ابراهیم اصغر زاده نیز در گفتگو با اسکات مک لئود، همین معنا را بهگونهای بیان میکند: بعضیها در ایران معتقدند که جنگ هشتساله، نتیجه مستقیم تصرف سفارت آمریکا است و به خاطر این معتقد هستند، ما ضررهای زیادی دادیم. اما من معتقدم که اگر سفارت آمریکا هم تصرف نمیشد، بازهم عراق به ایران حمله میکرد.
وی در جای دیگری در این زمینه میگوید: ارتشی که عراق در حال آماده کردنش بود، تنها برای رویارویی با اسرائیل نبود، بلکه جهت عملیات در خلیجفارس بود. جالب است که این تحلیل در اسناد سفارت آمریکا در تهران هم وجود داشت.
یکی دیگر از دانشجویان پیرو خط امام با اشاره به این اسناد میگوید: در یکی از اسناد آمریکا که در سفارتشان موجود است، تحلیلشان از آرایش نظامی عراق این است که، عراق این ارتش را فقط برای حمله به ایران طراحی میکند، نه برای حمله به اسرائیل. دیر یا زود عراق این کار را انجام میدهد.
محسن امین زاده نیز در پاسخ به این پرسش که چرا قائل به ارتباط میان تصمیم صدام برای حمله به ایران و اشغال لانه جاسوسی نیستید؟ میگوید: صدام دلایل مهمی برای حمله به ایران داشت. شرایط ارتش ما در ماههای پس از انقلاب، وی را به انجام حمله تشویق کرد.
به نظر میرسد رویکرد موجود در بررسی وقوع جنگ، با تأکید بر نقش و تأثیر تصرف سفارت آمریکا، یک رویکرد درونی و متأثر از ملاحظات سیاسی و بدون توجه به سیاستهای عراق طرح میشود. زیرا وقوع جنگ برآیند دستکم دو یا چند اراده و وجود زمینهها و عوامل مختلف است.
ثانیاً عراق اراده جنگ داشت و این موضوع متأثر از عوامل مختلفی بود. بهعبارتدیگر، محرک اصلی عراق برای حمله به ایران مسائلی بود که در یک روند درازمدت شکل گرفته و در جریان بود.
برابر اظهارات دکتر یزدی، وزیر امور خارجه وقت دولت موقت، ۱۰ روز قبل از تصرف سفارت آمریکا، رئیس ایستگاه سیا در ایران در ملاقات با وی، از نیت عراق در حمله به ایران پرده برمیدارد که با تصرف سفارت آمریکا و تغییر معادلات موجود؛ عراق از عملی کردن تصمیم خود در آن زمان خودداری کرد.
بهعلاوه، انزوای بینالمللی ایران، پیش از آن با پیروزی انقلاب و به چالش گرفتن منافع آمریکا در ایران و منطقه ایجاد شده بود.
انقلاب داعیه تغییر وضع موجود را داشت و انقلابیون نسبت به ماهیت نظام سلطه، منتقد و معترض بودند. چالش موجود در واقع سبب شده بود، نظام بینالمللی برای مقابله با انقلاب و اعاده نظم پیشین، از وحدت نظر و اجماع در واکنش برخوردار باشد.
باوجوداین، ادعای انزوای بینالمللی ایران بر اثر تصرف سفارت آمریکا و نقش آن در شروع جنگ، چندان قابلقبول به نظر نمیرسد، ضمن اینکه جنگ عراق علیه ایران، طی یک روند طولانیمدت شکل گرفته بود. تصرف سفارت آمریکا در این روند، عامل آغاز جنگ علیه ایران نبود، بلکه زمینه هم سویی عراق و آمریکا را فراهم کرد.
با فرض پذیرش این احتمال که عراق در صورت عدم تصرف سفارت و حتی بهبود روابط ایران و آمریکا، به ایران حمله میکرد؛ میتوان تأثیرات تصرف سفارت آمریکا را در ایجاد شرایط مناسب از جمله، انسجام سیاسی و آمادگی ذهنی برای مقابله با عراق موردبررسی قرار داد.
وضعیت داخلی کشور و تهدیدات خارجی در دوره ۱۰ ماهه پس از تصرف سفارت آمریکا تا شروع جنگ، مخاطرهآمیز بود. تلاش برای استقرار نظام از داخل و خارج با موانع و چالشهای اساسی مواجه بود.
رهبر انقلاب امام خمینی (ره)، با مشاهده شرایط موجود، مردم را برای مقابله با تهدیدات احتمالی و خطرات موجود از لحاظ ذهنی و روانی آماده کرد. حتی فرمان تشکیل بسیج برای ساماندهی مردم در قالب ارتش ۲۰ میلیونی، با هدف ایجاد بازدارندگی در همین دوره و در برابر تهدیدات آمریکا و پس از جابجایی ناوگان آمریکا در خلیجفارس انجام شد.
بعضیها معتقدند اگر آن اتفاق نمیافتاد، بحرانی در نسل جوان آن روز به وجود میآمد که شاید باعث اضمحلال و فروپاشی میشد.
آنطرف قضیه را هم باید در نظر گرفت، که روی دادن آن واقعه و آنهمه استقبال و دفاعی که از آن شد، آثار روانی بسیاری داشته که اصلاً نمیتوان نادیده گرفت؛ بنابراین چهبسا ممکن بود اگر آن اتفاق (تسخیر لانه جاسوسی) نمیافتاد، در حوزه روابط داخلی به اضمحلال کشیده میشدیم.
میردامادی نیز ضمن اشاره به اینکه تصرف سفارت آمریکا توانست جلو تشتتها را بگیرد و وحدت ملی را به وجود آورد و با تقویت و تعمیق بعد ضد استعماری انقلاب، امکان تهدید خارجی و ضربه زدن بهنظام جدید و آسیبپذیری آن را به حداقل برساند، میگوید: اگر اشغال لانه نبود، سرنوشت جنگ فرق میکرد و عراق در حمله نظامی خودش موفق بود، به دلیل اینکه اشغال لانه جاسوسی، شور انقلابی را دوباره در مردم زنده کرد و مردم دوباره در مسیر تداوم انقلاب قرار گرفتند.
این توضیح ناظر بر این معناست که پیامدهای تصرف سفارت آمریکا در داخل کشور به تقویت انسجام درونی و ایجاد روحیه مقاومت در مردم برای مقابله با تهدیدات و ازجمله تجاوز خارجی منجر شد؛ چنانکه اگر نیروی مردمی در برابر ارتش عراق به مقاومت برخاست، ریشههای آن را باید در حادثه تصرف سفارت آمریکا جستجو کرد.
علاوه بر این، پیامدهای تصرف سفارت آمریکا در ابعاد بینالمللی با توجه به موقعیت انقلابی ایران و اهداف و شعارهایی که در حمایت از مستضعفان و مبارزه با قدرتهای استکباری مطرح میشد، بسیار با ارزش و حائز اهمیت است.
متأسفانه امروز با تغییر شرایط و معیارها، نقد و بررسی حادثه تصرف سفارت آمریکا بیشتر در چارچوب تأثیر آن بر وقوع جنگ یا بنبست در روابط ایران و آمریکا موردبررسی قرار میگیرد. حالآنکه جا دارد با توجه به شرایط و موقعیت انقلابی ایران، به این موضوع نگریسته شود.
در همین زمینه اصغر زاده میگوید: این حادثه بلافاصله ما را در یک موقعیت، باپرستیژ مناسب قرار داد. ما در آن زمان مدام مورد تحقیر از سوی آمریکاییها قرار میگرفتیم و حادثه تسخیر ما را در موقعیتی بینالمللی قرار داد که قابل نادیده گرفتن نیست.
این حادثه استیصال آمریکا را به نمایش گذاشت و همین استیصال خود یک دستاورد بزرگ بود.
منبع
فصلنامه نگین ایران، شماره ۱۰، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، پائیز ۱۳۸۳، صفحات ۴، ۵، ۶