چکیده:
با بازخوانی دیدگاههای استاد شهید مطهری دربارهٔ نهاد خانواده که بر پایه اصل بنیادین فطرت استوار است، میتوان به نظریهای بومی، اسلامی، روزآمد، برخوردار از معیارهای علمی، دارای ظرفیت حل مسئله و قابل رقابت با نظریههای رایج خانواده دست یافت. در این نظریه، سه دسته از عوامل در پیدایش و استحکام خانواده اثرگذارند. دستهٔ نخست (عامل اولیه)، تفاوتهای جنسی طبیعی و فطری زن و مرد است. دستهٔ دوم (عوامل ثانویه)، رفتارهای ارادی، آگاهانه و نهادینهشدهٔ ریشهدار در ویژگیهای فطری زن و مرد (عامل اولیه) هستند که از عوامل اجتماعی و فرهنگی نیز اثر میپذیرند. تقسیم کار جنسیتی در خانواده، سرپرستی مرد در خانواده و ترک روابط و التذاذات جنسی خارج از چارچوب ازدواج، مهمترین عوامل در این دسته هستند. دستهٔ سوم (عوامل پشتیبان) عوامل انگیزشی یا بازدارندهای هستند که جنبهٔ تربیتی و محیطی داشته و برای ایفای نقش خود، یعنی تقویت پیوندهای خانوادگی، باید با عوامل اولیه و ثانویه هماهنگ باشند. آگاهیبخشی، تربیت اخلاقی، تدابیر حقوقی و کنترل اجتماعی از مهمترین عوامل پشتیبان هستند. چارچوب نظری این دیدگاه قادر است بیثباتی خانواده در دوران معاصر را با ارجاع به مجموعهای از عوامل خرد و کلان تبیین کند. بیثباتی خانواده بیش از هر چیز در انحراف از اقتضائات فطرت انسانی در سه سطح احساسات و نیازهای جنسی (عامل اولیه)، کنشهای فردی زن و شوهر (عوامل ثانویه) و برخی عوامل پشتیبان (آگاهیبخشی و حقوق) ریشه دارد. علت اصلی استمرار روند بیثباتی و فروپاشی خانوادهها و ناکارآمدی راهکارهای ارائه شده برای تحکیم خانواده به عدم درک ناسازگاری پارهای از دستاوردهای زندگی مدرن با ویژگیهای فطری و طبیعی زن و مرد بازمیگردد. این نظریه جهتگیریهای عملی متفاوتی را در زمینههای گوناگون آموزشی، تربیتی، اخلاقی، حقوقی و اجتماعی اقتضا میکند. رهنمود کلی این نظریه آن است که استحکام پیوندهای زناشویی در جامعه چارهای جز بازگشت به راه قرآن یعنی رعایت قوانین فطرت ندارد.
کلید واژهها:
فطرت، خانواده، نظریههای خانواده، بیثباتی خانواده، مطهری.