چکیده:
یکی از موضوعات مورد اهتمام شهید مطهری مساله مهدویت بوده است. با توجه به دغدغههای اجتماعی شدید ایشان برای اصلاح فکر دینی جامعه، به نظر میرسد هدف اصلی ایشان از بحثهای ناظر به مهدویت، ارائهٔ تصویری صحیح از مفهوم «انتظار» در شیعه است، اما نه صرفاً از یک موضع کلامی و رفع شبهه (که آیا ثمرهٔ باور به انتظار، بیعملی اجتماعی است؟!)؛ بلکه به عنوان مدخلی برای معرفی اسلام، هم از زاویهٔ وضع مطلوب و آرمانی، و هم از زاویهٔ الهامگیری از آن آرمان برای اصلاح وضع موجود. مهدویت از سویی، دست کم از سه زاویهٔ مهم جای تأمل دارد: الف) از زوایهٔ مفهوم «امامت»، به عنوان یک مبنای مهم باور مکتب تشیع؛ ب) از زاویهٔ مفهوم «موعود جهانی» که مرتبط با سرانجام حیات بشری بوده ودر فلسفه تاریخ مورد توجه است؛ ج) از زاویهٔ «عمل» و ظرفیت فوقالعادهاش برای اثرگذاری اجتماعی. از سوی دیگر، قبول «فطرت» به عنوان شاهکلیدی برای فهم معارف اسلامی از جانب شهید مطهری، افق متفاوتی از فهم و مواجهه با مسألهٔ مهدویت را در ذهن ایشان رقم زده است. در واقع، از یک منظر عمیقتر، که بارها مورد تاکید شهید مطهری بوده، مسألهٔ مهدویت، پیش و بیش از هر چیز، دلالت بر تلقی خاصی از انسان و مقامات معنوی او و نقشآفرینی او در میان موجودات جهان و آینده نهایی انسان و جهان دارد؛ یعنی اگر مسألهٔ موعود جهانی (بحث فلسفه تاریخ) در پرتوی مفهوم امامت (موضع انسانشناختی اسلام) دیده شود، فهمی که از نظام کنشگری اجتماعی انسان (بحث جامعهشناختی) حاصل میشود بسیار متفاوت از جامعهشناسیهای معاصر خواهد بود. در چنین افقی از فهم است که پدیدهٔ انقلاب اسلامی به عنوان پدیدهای خاص امکان ظهور و بروز مییابد و معادلات جهانی را به هم میزند و فعالیت تمامی ما انسانها نیز، چه در غیبت و انتظار امام مهدی ع، و چه پس از ظهور او، رنگ و بوی دیگری به خود خواهد گرفت.
کلید واژهها:
مهدویت، امامت، فلسفه تاریخ، کنش اجتماعی، انتظار.
پرسش و پاسخ: