چکیده:
متفکران بزرگی در جهان غرب، طی سدهٔ اخیر اعلام کردهاند که انسان مدرن با بحرانهای متعددی دست به گریبان است و تا راه برونرفتی برای این بحرانها پیدا نکند نمیتواند به راحتی و آرامش به حیات خود ادامه دهد. از طرف دیگر، انسان مسلمان معاصر نیز به سهم خود، در مواجهه با دنیای مدرن، دچار بحران شده است؛ بحرانهایی که تا راه چارهای برای آنها نیندیشد نمیتواند با آسودگی، ایام بگذراند. در این میان، یکی از بحرانهای اساسی دنیای اسلام در مواجهه با مدرنیسم این است که آیا مقولات فکری ـ فرهنگی اسلام، جایی برای عرض اندام کردن در دنیای جدید دارد؟ به تعبیر دیگر، آیا عقلانیت مدرن با عقلانیت اسلامی سازگار است یا خیر؟ براساس عقلانیت مدرن، تفکر اسلامی، به مثابهٔ مهمان ناخواندهای در دنیای جدید است که چون هیچ سنخیت و امکانی برای نسبت بر قرار کردن با این میزبان مدرن ندارد یا باید حذف شود یا باید حداکثر در سایهٔ این میزبان، به حیات و حضور کمرنگ خود ادامه دهد. مرحوم مطهری، در میانهٔ این بحرانِ جهان اسلام، در قامت یک احیاگر مسلمان، در مواجهه با مسائل فوق الذکر، دغدغهمندانه و متفکرانه، مدعی است که اولا در دنیای معاصر، ما مسلمانان نیازمند آن هستیم که بسیاری از مفاهیم و مقولات اسلامی را بازسازی و احیاء نماییم؛ ثانیا ما نیازمند آن هستیم که نسبت موضوعات، فلسفهها، تفکرات و فرهنگ مدرن را با تفکر و فرهنگ اسلامی تبیین نماییم؛ ثالثا نه تنها افکار و حقایق اسلامی در دنیای مدرن میتواند مسائل و مشکلات انسان مسلمان معاصر را برطرف کند، بلکه میتواند بسیاری از مشکلات انسان مدرن و معاصر غربی را ریشهیابی و چارهجویی نماید. در همین راستا مقالهٔ حاضر میکوشد در پاسخ به پرسشها و محورهای فوق الذکر، دیدگاه مرحوم مطهری را در باب احیاگری دینی، تبیین و تشریح نماید.
پرسش و پاسخ: